نفرین ابدی بر خواننده این برگها

کلمــه ی رگتــایم نـــام نـــوعی موسیقی است که از ترانه های بـــردگان سیـــاه پوســـت جنوب آمـریکا سرچشــمه گرفته است و در آغــاز قــرن در آمـریکا بسیار رایـــج بــود، «رگ» بــه مــعنای ژنــده و پـاره و گسـیخته است و «تایم» به معــنای وزن و ضربان موسیقی. نویـسنده نام رگتایم را به عنوان روح زمانه ای توصیف می کند که بر رمان خود گذاشته اسـت، و نیز شاید می خواهد کیــفیت پرضربان، گسـسته، و درد آلود داستانی را که درباره ی آن زمان پرداختـه اسـت به ما گوشزد کند. در هر حال عنوانی اســت کـه متاســفانه ترجــمه شــدنی نیســت.
«نجـف دریابندری در مقـــدمه ی رگــــتایم نوشــــته ی ای. ال. دکتروف»

آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

هفته ی چهل و چند

دوشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۷، ۰۲:۵۷ ب.ظ

«تا پیش از به دنیا آمدنش اولویت زندگی ام کار بود. فلسفه می خواندم و تدریس و پژوهش هم می کردم. فعال و پر جنب و جوش بودم و بیشتر وقتم بیرون از خانه می گذشت. بعد از آمدن معین تصمیم گرفتم مادر تمام وقت باشم. برای او از هر لحاظ بهتر بود که سال های اول زندگی اش را کنار من باشد، به من هم این فرصت را می داد تا بزرگ شدنش را ذره ذره ببینم. دلم غنج می زد برای این تماشا. خیلی وقت ها دوست و فامیل به خاطر این تصمیم سرزنشم کردند. بعضی هایشان فکر کردند تنبل شده ام، کاری ندارم و کل روز می نشینم جلوی تلویزیون و بستنی می خورم. آن هایی هم که بیشتر من را می شناختند می پرسیدند «این همه درس خوندی و کار کردی که خونه دار بشی و بچه بزرگ کنی؟» گاهی حس می کردم به یک پلاکارد نیاز دارم که همه جا همراهم باشد و به جای من بگوید چقدر از این انتخابم راضی ام، چون برای اولین بار در زندگی ام آزادم هر چه را که می خواهم بسازم. می توانم کنار پسرم دنیا را در یک چشم انداز جدید تجربه کنم.»

هفته ی چهل و چند، بیست روایت از مادری در همین روزها، دبیر مجموعه: فاطمه ستوده، نشر اطراف، صفحه 238

کتاب مجموعه ایست از روایت های متعدد از زبان آدم های متفاوت، حول و حوش تجربه های مادرانه، سختی ها و شیرینی هایش، و مهم تر از همه دغدغه ها و شیوه های تربیتی که انگار برای تمام مادران دنیا به صورت منحصر به فردی تعریف شده است. بعضی از روایت ها و یادداشت ها خواندنی از آب در آمده اند، منی که دور تر ایستاده ام همه ی این ها را به واسطه ی همسرم تجربه کرده بودم و دیده بودم چگونگی تلاشش برای رفع دغدغه ها و یادگیری مداومش را و غلبه بر ترس های ناشناخته ی بعدترش را. از میان یادداشت ها، روایت «گوگل مام» را بیشتر دوست داشتم، شیرین بود و تقریبا چیزی بود که در این دوره و زمانه به گمانم خیلی ها باهاش درگیر هستند. 

اگر به ناداستان علاقه دارید و دوست دارید تجربه ها را بشنوید، روایت های کتاب را بخوانید.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">