نفرین ابدی بر خواننده این برگها

کلمــه ی رگتــایم نـــام نـــوعی موسیقی است که از ترانه های بـــردگان سیـــاه پوســـت جنوب آمـریکا سرچشــمه گرفته است و در آغــاز قــرن در آمـریکا بسیار رایـــج بــود، «رگ» بــه مــعنای ژنــده و پـاره و گسـیخته است و «تایم» به معــنای وزن و ضربان موسیقی. نویـسنده نام رگتایم را به عنوان روح زمانه ای توصیف می کند که بر رمان خود گذاشته اسـت، و نیز شاید می خواهد کیــفیت پرضربان، گسـسته، و درد آلود داستانی را که درباره ی آن زمان پرداختـه اسـت به ما گوشزد کند. در هر حال عنوانی اســت کـه متاســفانه ترجــمه شــدنی نیســت.
«نجـف دریابندری در مقـــدمه ی رگــــتایم نوشــــته ی ای. ال. دکتروف»

آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۴ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

«شخصا فکر می کنم یک جورهایی بیمارم. یا، شاید جای بیمار بهتر است بگویم چیزی در من کم است. از آن جا که همه ی انسان ها از برخی جهت ها چیزی را از زمان تولد در خود کم دارند، هر کدام از ما کارهای مختلفی می کنیم تا کمبودهای مان را جبران کنیم. در مورد خودم، من بیش از سی سال داشتم که نوشتن را شروع کردم، و فکر می کنم این روشِ من تلاشی بود برای جبران کمبودهایم. اما هر چه قدر هم که آدم برای جبران این کمبودها جان بکند، باز هم هرگز نمی تواند این روند را کامل کند. شاید ابتدا بتوان با جبران چیزی ساده کاری پیش برد، اما به تدریج پرداختن تاوان شان سخت و سخت تر می شود.»

هاروکی موراکامی به دیوار هایائو کاوای می رود، ترجمه ی مژگان رنجبر، نشر چشمه، صفحه ی84 

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۷ ، ۱۳:۰۱
آقای جیم

دوست نادیده ای برایم نوشته بود:«دقیقا توی ذهن من شما شبیه یه مداحی سوزناک ترکی هستید.»، و من به همه ی نوحه های ترکی تاریخ فکر می کنم که دوست داشتم جایشان زندگی کنم و سینه به سینه جاری شوم در میان نسل های مختلف، و چه لذتی بالاتر از این!


۱ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۷ ، ۰۸:۵۷
آقای جیم

«روی یکی از سنگ قبرها در گورستان کنارکلیسای قدیم یک تکیه گاه و ساعت شنی ای هست که رویش نوشته شده به امید.

به امید. چرا باید بالای سر یک آدم مرده چنین چیزی بنویسند؟ جنازه امیدوار بود یا آن ها که هنوز زنده بودند؟»

سرگذشت ندیمه، مارگارت اتوود، ترجمه ی سهیل سمّی، انتشارات ققنوس، صفحه ی 160


۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۷ ، ۰۸:۳۳
آقای جیم

 لابلای کتابخوانی روزانه ام، به جمله ای رسیدم که نقل قولی از انجیل بود، نوشته بود: «رحمت بر آنان که سوگواری می کنند، آنان آرامش خواهند یافت.»، بعد یاد خودم افتادم که همه ی روزهای دهه ی سوم زندگی ام را با آهنگ «ساری گلین» سوگ وارِ خودِ فرو رفته ام بوده ام، و هی با خودم تکرار می کردم: پس کی این آرامش می رسد؟ آیا گاه آمدنش را خواهم فهمید؟ و دیدم این همه سال سوگواری هم نتوانسته به آرامش برساندم. جمله های کتاب های مقدس همینطوری هستند، چشم انتظارت می گذارند، آن قدری که به شک بیفتی و هی با خودت کلنجار بروی که هست یا نیست؟ در برزخ خودساخته ای خودت را به پای میز محاکمه بکشانی و در این میان هیچ چیزی دردناک تر از محاکمه کردن خودت، به دست خودت نیست، باور کنید.


۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۱ ۱۱ آذر ۹۷ ، ۱۲:۰۰
آقای جیم