«شخصا فکر می کنم یک جورهایی بیمارم. یا، شاید جای بیمار بهتر است بگویم چیزی در من کم است. از آن جا که همه ی انسان ها از برخی جهت ها چیزی را از زمان تولد در خود کم دارند، هر کدام از ما کارهای مختلفی می کنیم تا کمبودهای مان را جبران کنیم. در مورد خودم، من بیش از سی سال داشتم که نوشتن را شروع کردم، و فکر می کنم این روشِ من تلاشی بود برای جبران کمبودهایم. اما هر چه قدر هم که آدم برای جبران این کمبودها جان بکند، باز هم هرگز نمی تواند این روند را کامل کند. شاید ابتدا بتوان با جبران چیزی ساده کاری پیش برد، اما به تدریج پرداختن تاوان شان سخت و سخت تر می شود.»
هاروکی موراکامی به دیوار هایائو کاوای می رود، ترجمه ی مژگان رنجبر، نشر چشمه، صفحه ی84