شطحیات آقای جیم
زمزمه های شبانه با انا عبدک الضعیف الذلیل الحقیر المسکین المستکین... نجواهای سر سجاده ی نماز به وقت سجده از اسمه دواء... لا یمکن الفرار من حکومتک... تسلیم شده... فرار نمی کند... از تو کجا گریزد آخر؟... فنادی فی الظلمات تو را... نه مقام ایستادن، نه گریزگاه دارد... پناه می خواهد... الهی و ربی من لی غیرک اساله کشف ضری و النظر فی امری... ابراهیم، اسماعیل را به قربانگاه می برد... من اسماعلیم پدر، قربانی ام کن... ما لا طاقه لنایی ندارد اما... حسین در عرفه صدایت می کند... لا تعرض عنی قد اقبلت الیک... خواسش نیست، در فکر و خیال غرق می شود... ارحم، بهش رحم کن...پس چگونه چشم پوشی از کرمت را تاب بیاورد؟... شب شد لالا کن!... اشک، آه، دلتنگی... مولای یا مولای خواندن برایت به ضجه... و هل یرحم السائل الا المعطی به استیصال... هاجر، هفت بار سعی می کند... یافتن تو نه به سعی، اما پس از سعی... مناجات های علی ابن ابی طالب در مسجد کوفه... سجاده نشین باوقاری بودم، بازیچه ی کودکان کویم کردی... ضاقت الارض علیه شده است... هذیان های تب دار آقای جیم... حال خرابش، خوب نمی شود...